انتزاع در تصويرگري ، تا پيش از دهه ي 40 ، از نمودهاي اندكي برخوردار بود و نمونه هاي بسيار ساده ي آ ن را تنها مي شد در برخي ازآثارابراهيم بني احمد ، آن هم در كتاب هاي درسي ديد ويژگي اي كه نمونه هاي ساده شده ي آن در آثار خود كودكان به چشم مي خورد . فرشيد مثقالي را به جرات مي توان آغاز كننده ي نگاه انتزاعي در تصويرگري كتاب هاي كودكان ناميد هر چند اين ويژگي پيش ازآن ، در هنر نقاشي ودر آثار جليل ضياپور، محسن وزيري مقدم ، حسين كاظمي و ديگران راه يافته بود .
ساده ترين نمونه ي انتزاع را بايد در چشم وابرو گذاشتن براي اشياء ازجمله درآثار ابراهيم بني احمد و انساني ديدن آن هال يافت . به هم زدن مقياس در اجزاي يك تصوير، قرارداده شدن دو تصويربرروي يكديگر به گونه اي كه هردوي آن ها ديده شوند هم پوشاني ، شناورشدن عناصر تصويري در فضاي اطراف با حذف نيروي جاذبه تعلق ، و تصوير كردن شكل هاي خيالي و غير واقعي ، ساده ترين نمونه هاي گرايش به انتزاع به شمار مي روند . خطوط انتزاعي در برجسته ترين رويكردهاي آن ، شمار مي روند . خطوط انتزاعي در برجسته ترين رويكردهاي آن در خدمت شكل فرم هايي قرار مي گيرد كه تنها در ذهن هنرمن وجود دارد و بازتاب تصويري آن ها نمايشي خيال انگيز و كودكانه از پديده هاي اطاف است . اين ويژگي در آثار نقاشي شده توسط انسان هاي نخستين ، به فراواني ديده مي شود و بازنمايي ان ها ، يادگار تلاش كوبيست ها و نقاشان انمتزاعي پس ازآن است .
144
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0